"ستایش" و مخدوشکردن قانون حضانت فرزند بعد از فوت پدر

خبرگزاری
بسیج: در عصر دغدغه و مشغله امروز، فرصت دیدن یک یا چند فیلم و سریال،
تنها زمانی است که میتوان از کار و درگیری یک روز پر التهاب فارغ شد. در
این میان، علاوه بر مجموعههای طنز نودشبی، درامهای خانوادگی هم مخاطبان
فراوانی دارد؛ مخاطبانی که با عناصر داستان، همذاتپنداری کرده و خود را
همراه و همغصه شخصیتهای اصلی فیلم میدانند. شاید بتوان ادعا کرد فیلم
دیدن و پیگیری مصرانه سریالهای جذاب، از همگانیترین سرگرمیهای امروز
جامعه ماست؛ سرگرمیای که وقت و انرژی زیادی از مخاطب میگیرد و ذهن او را
به شدت درگیر میکند و آگاهانه و ناآگاهانه مطالبی را به او میآموزد.
سریال ستایش نیز از این دست سرگرمیهاست؛ داستانی با ماجرایی پرکشش؛ در یک
سو، دختری مظلوم و بیدفاع، با دو فرزند یتیم، برای عمل کردن به خواسته
همسر، به دنبال استقلال است و میخواهد خودش، فرزندانش را تربیت کند و در
سوی دیگر، پدربزرگی بزرگ و پرقدرت و بانفوذ، که میخواهد یادگارهای پسرش در
کنارش باشند و بزرگ شدن آنها را ببیند، و برای رسیدن به این هدف حاضر است
دست به هر کاری بزند.
ماجراهایی از جنس ماجرای ستایش و حشمت فردوس، موضوع قالب برخی داستانها و
فیلمهای دهه گذشته است؛، که هنوز هم علیرغم روشن شدن خیلی از مسائل،
بینندگان بسیاری را پای تلویزیون میخکوب میکند؛ آنقدر که تمام همّ
کارگردان، ساخت سری دوم یک مجموعه میشود.
مخاطب عام، که اطلاعات دینی و حقوقی چندانی ندارد و شروط حضانت را نمی
داند، همپای ستایش، با غمهایش غصهدار میشود و با فرارش از دست پدرشوهر
سر شوق میآید، مسلم است که حشمت فردوس را غولی میداند که تمام همش گرفتن
فرزندان یک مادر بیپناه است، به حکم شرع و قانون!!!
چه کسی باید به این مخاطب بگوید، تمامی متون فقهی -بدون استثنا- حضانت را
حق و تکلیفی برای پدر و مادر دانسته و به دنبال آن، حضانت فرزند بعد از فوت
پدر را با رکن حاضر دیگر حضانت، یعنی مادر میدانند. در اسلام تأکید بر
آنست که تا زمان حیات مادر، حتی با وجود ازدواج او، حق حضانت فرزندِ فاقد
پدر، با مادر است؛ فقط و فقط مادر(2) و این از دیرباز مورد تأیید قانون
مدنی ما نیز بوده است و در ماده 1171 به صراحت ذکر میشود: «در صورت فوت
یکی از ابوین، حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل
بوده و برای او قیم معین کرده باشد.» و جد پدری تنها زمانی میتواند ادعای
حضانت داشته باشد که مادری در میان نباشد؛(3) نه زمانی که مادر دادخواست
حضانت داده و توانایی او در نگهداری فرزندان برای دادگاه اثبات شده است. و
این موضوعی است که مخاطبی که دهه شصت و جنگ تحمیلی و همسران شهید و
فرزندانشان را درک کرده، به خوبی دیده و حس کرده و برایش ملموس است.(4) با
این وجود، ستایشِ فیلم را همراهی میکند؛ چراکه جذابیتهای رسانه،
حقیقتهای موجود را به راحتی به فراموشی و حتی تحریفی باورپذیر میکشاند؛
آنقدر که دیگر به ذهنش هم خطور نخواهد کرد که پدربزرگ، در نبود پدر، ولیّ و
قیّم کودکان است و حق دیدار و بزرگتری و ولایت بر آنان دارد(5) و با این
وجود حق ندارد حضانت آنها را از مادرشان بگیرد.(6) پس دلیلی برای فرارهای
مکرر ستایش و تلاشهای حشمت فردوس برای به دست آوردن و نگه داشتن فرزندان،
وجود نخواهد داشت؛ و تمام حربههای مورد استفاده برای اثبات عدم کفایت
مادر، اموری است که قانون بر آنها وقعی ننهاده است؛ چراکه از منظر قانون،
عدم مراقبت از کودکان و انحطاط اخلاقی حضانتکننده موجب سلب حضانت از او
خواهد شد، امری که مصادیق آن را اعتیاد، فساد اخلاقی، بیماریهای روانی و
سوء استفاده از فرزند دانستهاند(7)؛ هرچند ممکن است برخی که درگیر مسئله
حضانت بوده اند دریافته باشند از این حربه برای سلب حضانت مادران در برخی
موارد استفاده می شود. ولی هیچ یک از این موارد، در
سریال دیده نشد و حتی به اشتباه این رویه قضایی در مواردی در سریال
گنجانده شده بود که پدربزرگ قصد داشت قبل از دو سالگی حضانت پسر ستایش و
طاهر را بدست آورد. و البته ادعای حشمت فردوس حضانت فرزندان طاهر توسط
ستایش را مخدوش نکرد، در نتیجه توقع همراهی دادگاه با فردوس کاملاً
غیرقانونی خواهد بود.(8)
در برابر تمام این تنشها و تشنجآفرینیها، راهکار بسیار سادهتر از تصور
ماست. مادری که فرزندانش را در اختیار دارد و بزرگ میکند و تربیت، و
پدربزرگی که حقوق مالی نوهها و مسئولیت آنها را بر عهده دارد و در
زمانهایی که توافق کردهاند،میتواند آنها را ببیند و در کنارشان باشد.
حال حق ماست که به عنوان مخاطبی که در برابر این آموزههای اشتباه قرار
دارد، بپرسیم: جایگاه مشاوران دینی و حقوقی و... در ساخت مجموعههای
پرمخاطب تلویزیونی کجاست؟ چه کسی مسئولیت انتقال اشتباه مفاهیم و آموزههای
دینی و قانونی را بر عهده دارد؟ چه میزان زمان برای پاککردن این تصاویر
از ذهن مردم نیاز است؟
پینوشت
1. در این میان واکنش پنجم، تهمینه میلانی، از فیلمهای تاثیرگذاری بود که حس ترحم و انتقام مخاطب را بی دلیل و بدون سند بر میانگیخت.
2. الف- نجفی، محمد حسن؛ جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام. بیروت: دار احیاء التراث العربی؛ 1404ق. ج31، ص293.
ب- شهید ثانی، زین الدین بن علی؛ مسالک الافهام الی تنقیح شرایع الاسلام. قم: موسسه المعارف الاسلامیه؛ 1413ق. ج8، ص412.
ج- خمینی، سید روح الله؛ تحریر الوسیله. قم: دارالعلم؛ بی تا. ج2، ص313.
د- خویی، سید ابوالقاسم؛ منهاج الصالحین. قم: مدینه العلم؛ 1410ق. ج2، ص286.
3. الف- علامه حلی، حسن به یوسف مطهر اسدی؛ قواعد الاحکام فی
معرفه الحلال و الحرام. قم: دفتر انتشارات اسلامیوابسته به جامعه مدرسین
حوزه علمیه؛ بی تا. ج3، ص102.
ب- تحریر الوسیله، ج2، ص313.
4. «حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای
شهادت رسیده یا فوت شده باشند با مادران آنها خواهد بود و هزینهمتعارف
زندگی این فرزندان که از اموال موروثی خودشان یا از طریق بودجه دولت یا یکی
از نهادهای انقلابی پرداخت میشود در اختیار مادرانشان قرارمیگیرد مگر
آنکه دادگاه صالح در موارد ادعای عدم صلاحیت مادر حکم به عدم صلاحیت بکند.»
(قانون مصوب مجلس 8/10/1360).
5. ماده 1180 قانون مدنی: «طفل صغیر، تحت ولایت قهری پدر و جد
پدری خود میباشد و همچنین است طفل غیررشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد
یا جنون او متصل به صغر باشد.»
6. ماده 1175 قانون مدنی: « طفل را نمیتوان از ابوین و یا از پدر و یا از مادری که حضانت با اوست گرفت مگر در صورت وجود علت قانونی.»
7. ماده 1173 قانون مدنی:«هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط
اخلاقی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلاقی
طفل درمعرض خطر باشد، محکمه میتواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای
قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضائی هر تصمیمی را که برای حضانت طفلمقتضی
بداند، اتخاذ کند.موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلاقی هر
یک از والدین است:1- اعتیاد زیانآور به الکل، مواد مخدر و قمار.2- اشتهار
به فساد اخلاق و فحشاء.3- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی
قانونی.4- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی
مانند فساد و فحشاء، تکدیگری و قاچاق.5- تکرار ضرب و جرح خارج از حد
متعارف.»
8. و این در شرایطی است که رای وحدت رویه نیز بر همین مبنا است:
«به حکایت پرونده 947.19.11 شعبه نوزدهم دیوان عالی کشور بانو شهیندخت به
طرفیت پدر مرحوم شوهرش در دادگاه حقوقی 2 مستقل تکابقائم مقام دادگاه مدنی
خاص اقامه دعوی نموده به این توضیح که شوهرش در سال 1369 فوت شده و خوانده
پنج فرزند او را گرفته است در صورتی کهحضانت بچهها با او میباشد و از
این لحاظ تقاضای رسیدگی و تشخیص حضانت خواهان و استرداد فرزندان خود را
نموده است دادگاه پس از رسیدگیدعوی خواهان را بر طبق ماده 1171 قانون مدنی
ثابت تشخیص داده و حکم شماره 83 - 72.8.3 را بر حضانت خواهان و استرداد
اطفال به او صادرکرده است - محکوم علیه در مهلت قانونی تجدید نظر خواسته و
شعبه 19 دیوان عالی کشور رأی شماره 73.11 - 73.1.21 را بر تأیید حکم بدویصادر نموده است.»
9. امام خمینی ره: «اهمیت رادیو-
تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههای تربیتی است؛ باید
تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومی است.» (