ماجرای فتنهی سامری، گوسالهسازی و گوساله پرست شدن مردم، در طول
تاریخ تکرار میشود و امروزه هم سامری زیاد شده است، هم گوساله و هم
گوساله پرست.
بسم الله الرحمن الرحیم
قصص قرآن، که همه تاریخ انبیای الهی و اقوام موافق و مخالف آنهاست،
صرفاً حکایت نیست، بلکه بیان حال و احوال گوناگون زندگیهای فردی و
اجتماعی خودمان است که گذشتگان نیز غیر از این نبودهاند. لذا حکایتها،
ضمن خبر صحیح از برهههای تاریخی، همه درس و حکمت و عبرت میباشد.
از جمله این قصهها، قصهی غیبت کوتاه حضرت موسی علیهالسلام، فتنهی
سامری و گوسالهپرست شدن جمع کثیری از مردمی است که پیش از آن به خدا
ایمان آورده بودند.
ماجرای فتنهی سامری، گوسالهسازی و گوساله پرست شدن مردم، در طول
تاریخ تکرار میشود و امروزه هم سامری زیاد شده است، هم گوساله و هم
گوساله پرست.
فتنه سامری چند ویژگی داشت که اگر امروز دقت کنیم، در جهان و حتی اطراف
خودمان نیز بسیار وجود دارد. از جمله این ویژگیها عبارتند از:
اهداف:
*- دشمنی و جنگ با خدا و دین خدا به عنوان «هدف» که در انحراف مردم
تحقق مییابد؛
*- بدلسازی معبود و ساختن إلهی دروغین به جای الله جل جلاله برای
پرستش مردم به عنوان «استراتژی».
اما خود سامری و گوسالهسازیاش نیز ویژگیهای خاصی داشت، از جمله:
*- سامری خودش، انسان احمق یا دیوانهای نبود، بلکه از نخبگان و
فرهیختگان و نوابع امت موسی علیه السلام بود. حتی اهل معنا نیز بود، تا
آنجا که قرآن میفرماید: او متوجه اثر رسول [یعنی جایی که جبرئیل
ایستاده بود] شد و از خاک آنجا برداشت.
*- سامری گوساله را با سرمایه و هزینه خود مردمی که میخواست فریبشان
دهد ساخت. طلای آنان را گرفت، ذوب کرد و برایشان گوساله ساخت تا آن را
بپرستند!
گوسالهاش نیز ویژگیهایی داشت که اهمّ آنها جاذبه «سمعی و بصر» بود:
*- این گوساله اولاً به شکل خاصی ساخته شده بود و ثانیاً از طلا بود،
لذا نگاه مردم به آن جلب و جذب میشد.
*- این گوساله به نوعی مهندسی شده بود که وقتی باد از مخرجش وارد میشد،
در پیچ و خمهای داخل میچرخید و به هنگام خروج از دهان، صدای خاصی
تولید میکرد.
وضعیت امروز:
امروزه، سامری، گوساله و گوساله پرست، به مراتب بیشتر از روزگاران
گذشته است.
سامریها:
*- نوابغ، فرهیختگان، نخبگان و اندیشمندان بسیاری وجود دارند که تمام
همّ و غمّ و همت و توان خود را صرف ساختن انواع و اقسام «گوساله» کردهاند.
هدف آنها، همان بدل زدن و جایگزین نمون گوساله به عنوان «إله و معبود»
برای اذهان عمومی است، تا به جای توحید و وحدت، حول محور خداپرستی، آن
گوسالهها را بپرستند و حول محور آنها جمع شوند.
امروزه، صاحبان «زر و زور و تزویر»، در هر کجا و در هر لباس یا مقامی،
همان سامریها هستند. سامری بزرگ و سامریهای کوچکتر در جوامع متفاوت.
گوساله:
گوسالهی سامری نیز امروز یکی و دو تا نیست، بلکه فراوانند. چرا که
جمعیت مخاطبین نیز فراوان است و نظر هر کدام را باید به «گوساله»ی
مطلوب خودش جلب کرد. و جالب آن که الزاماً از جنس مجسمه نیستند، بلکه
گاه شبیه آدم هستند.
تمامی این گوسالهها، با ثروتهای همان مردم بدبختی ساخته شده است که
به جبر و اختیار، به سوی گوسالهپرستی دعوت میشوند. منابع زیر زمینی
چون: نفت و گاز و سایر معادنی چون: طلا، نقره، الماس، اورانیوم ...، هم
چنین منابع طبیعی مثل کشاورزی، دامپروری، آبراهها، بنادر ... و نیز
حاصل تمامی تلاش مردم، به جیب سامریها میرود تا گوسالهها را درست
کنند.
بیشترین جاذبهی این گوسالهها نیز در همان «سمع و بصر» است. بخش بصرش
(دیداری) با نمایش جلوههای علمی، جلوههای قدرت، جلوههای وحشیگری و
سپس جلوههای مطلوب ثروت و قدرت و جاذبههای رفاهی و جنسی و ...، به
نمایش گذاشته میشود و بخش سمعش (شنوایی)، با کلام. نظریه، فرضیه، دورغ،
تهمت، فتنه، تهدید، شایعه، جوّسازی و ...، که همه با کلام است.
کلام، معجزهی عصر ماست، چنان چه خداوند متعال معجزهی آخر الزمان را
کلام الله قرار داد تا این کلامهای دروغین را افشا و خنثی کند.
مطبوعات، انتشارات، شبکههای تلویزیونی، ماهواره، اینترنتی [شبکههای
اجتماعی – شبکههای خبری و ...]، هنر هفتم در سینما و تأتر، موسیقی و
...، همه «ابزار» تغذیه «سمعی و بصیری» هستند، چرا که چشم و گوش، دو
منبع دریافت انسان برای درک میباشد. البته شراب و مواد مخدر را نیز
تنگش میگذارند، تا هوش و هواس درستی باقی نماند و گوساله، از خدا و
نیز سامری از پیامبر خدا و «ایسم» یا صدای باد در مخرج، شکم و دهان
گوساله، از کلام حق تشخیص داده نشود.
گوساله پرستها:
گوساله پرستها، همان مردم بدبخت و عوامی هستند که پس از شنیدن تمامی
استدلالهای عقلی و دیدن معجزات عینی؛ ایمان آوردند یا دست کم اسلام
آوردند (تسلیم دین الهی شدند)؛ اما در کوتاهترین زمان، با کمترین فتنه
و با دیدن گوسالههای طلایی، عقل و قلب و چشم و گوش را به باد دادند و
گفتند: فعلاً به پرستش همین گوساله مشغول میشویم، تا پیامبرمان
بازگردد. حالا یا موسی (ع) باز گردد، یا عیسی (ع) باز گردد و یا مهدی
سلام الله علیه ظهور کند.